افسوس و هزار دریغ....

ساناز پوربابک – مدیرمسئول انجمن جبهه طبیعت:در روزگاران دور ایران جاذبه‌‌ای جدید برای جهانگردان بود. جهانگردان از هر سوی دنیا به انگیزه‌  و بهانه‌ای دیدار از ایران، این مرز پرگهر را در فهرست سفرهای خود داشتند؛ گرچه بسیار از این سفرها تنها با نیت دیدار از جاذبه‌های ایران نبود.. در روزگاران دور....این روزگار ظاهرا سپری شد ...
ایران زیبای ما با تمام جذابیت‌های تاریخی و شگرفش به دلایل بسیار از فهرست سفرهای جهانگردان معروف جهان خط خورد و تنها جاذبه‌های طبیعی مانند یوز ایرانی، گور ایرانی، قزل‌آلای خال‌قرمز، غزال ایرانی، شیر ایرانی، تالابهای بی‌نظیری که میزبان پرندگان مهاجری چون درناها و قوها و قره‌غازها و ... بودند، بیابان‌های کم‌نظیر ایران و منابع طبیعی و معادن شگرفت آن دانشمندان، بیولوژیست‌ها، بوم‌شناسان، طبیعت‌دوستان و متخصصان سراسر دنیا را به سوی خود می‌کشید.
ایران روزگاران دور... ایران آن روزها...
اما امروز با انقراض بسیاری از گونه‌های نادر ایرانی، بی‌توجهی به اکوسیستم‌های بدیع و بی‌نظیر ایران، افزایش بیابان‌زایی، مرگ محیط‌های آبی داخلی بر اثر بی‌توجهی و مدیریت نابسامان و اشتباهات جبران‌ناپذیر برخی مسوولین مانند تالاب انزلی، دریاچه ارومیه، تالاب گاوخونی و ... بلاتکلیفی گونه‌های در معرض انقراض، (با وجود اینکه ایران دستکم تا چندی پیش از امضا کنندگان کنوانسیون سایتیس بود) و هزاران ناگفتنی دیگر که بسیاری از فعالان زیست‌محیطی دیگر با آنها دست‌به گریبانند.... موجب شد تا دانشمندان و زیست‌شناسان، بوم شناسان و متخصصان جهان هم چشم امید از ایران پرگهر ما بگردانند و از خاک طلاخیز و آب گوهر پرور و آسمان پربرکت ایران ما چیزی نخواهند ماند....
ایران آن روزگار... ایران دیروز.... ایران امروز....
افسوس و هزار دریغ....